یکی از جنبههای کلیدی در تاریخ تمدنها، تکامل نظامهای اندازهگیری است. از دوران باستان، ایرانیان از واحدهای خاص خود برای سنجش وزن، طول، حجم و زمان استفاده میکردند که برخی از آنها تا سدههای اخیر نیز متداول بودند. این واحدها نه تنها نشاندهنده نیازهای تجاری و اقتصادی جامعه بودند، بلکه بازتابدهنده دانش و فرهنگ علمی آن دوران نیز محسوب میشوند. در این مقاله به معرفی و بررسی مهمترین واحدهای اندازهگیری وزن و طول در ایران قدیم میپردازیم.
واحدهای اندازهگیری وزن:
واحدهای وزن در ایران قدیم، ریشهای در فعالیتهای روزمره مانند کشاورزی، تجارت و تولید داشتند. این واحدها عموماً بر اساس وزن محصولات و فلزات با ارزش تعریف میشدند و یک سیستم سلسلهمراتبی را تشکیل میدادند. در ادامه به معرفی مهمترین آنها میپردازیم:
مَن: یکی از اصلیترین واحدهای اندازهگیری وزن بود که معادل تقریبی ۳ کیلوگرم در نظر گرفته میشد. این واحد در شهرهای مختلف ممکن بود مقادیر متفاوتی داشته باشد؛ مثلاً من تبریز و من ری.
خروار: این واحد برای سنجش وزنهای بسیار بزرگ به کار میرفت و معادل ۱۰۰ مَن بود. از خروار بیشتر برای مقادیر زیاد غلات و محصولات کشاورزی استفاده میشد.
ری: این واحد برای مقادیر متوسط به کار میرفت و معادل ۴ مَن بود.
چارک و سیر: این دو واحد برای سنجش وزنهای کوچکتر استفاده میشدند. چارک برابر با یک چهارم مَن و سیر برابر با یک دهم چارک بود که معادل یک چهلم مَن میشد.
مثقال و قیراط: این واحدها برای سنجش وزنهای بسیار کم، به ویژه در خرید و فروش سنگهای قیمتی، طلا و داروهای گیاهی، کاربرد داشتند. مثقال معادل یک شانزدهم سیر بود و قیراط برابر با یک بیست و چهارم مثقال به شمار میرفت.
نخود و گندم: این کوچکترین واحدها که بر پایه وزن دانههای گیاهی تعریف شده بودند، برای دقت بیشتر در وزنکشیهای حساس استفاده میشدند. نخود برابر با یک بیست و چهارم مثقال و گندم معادل یک چهارم نخود بود.
واحدهای اندازهگیری طول:
واحدهای طول در ایران قدیم بر مبنای اعضای بدن انسان یا فواصل طبیعی تعریف میشدند. این واحدها به تدریج برای کاربردهای معماری، زمینشناسی و نساجی استانداردسازی شدند.
- ذَرع: این واحد به عنوان یکی از مهمترین واحدهای طول، معادل ۱۰۴ سانتیمتر در نظر گرفته میشد.
چارک و گره: واحدهایی بودند که برای سنجش طولهای کوچکتر مورد استفاده قرار میگرفتند. چارک برابر با یک چهارم ذَرع و گره برابر با یک چهارم چارک بود.
بَهْر: این واحد برابر با یک دوم گره بود و معادل یک سی و دوم ذَرع در نظر گرفته میشد.
فرسخ: این واحد برای سنجش مسافتهای طولانی، به ویژه در مسافرتها، به کار میرفت و برابر با ۶۰۰۰ ذَرع بود که مسافتی در حدود ۶.۲۴ کیلومتر را شامل میشد.
واحدهای مبتنی بر اعضای بدن:
برخی از واحدهای طول، مانند ذراع و اَرَج (ارَش)، مستقیماً از اعضای بدن انسان برگرفته شده بودند. این واحدها به دلیل سهولت در استفاده، در زندگی روزمره بسیار متداول بودند:
ذراع: این واحد طول برابر با فاصله از آرنج تا سر انگشتان یک فرد بالغ در نظر گرفته میشد. ذراع به عنوان یک واحد مرجع برای اندازهگیری پارچهها و ساختوسازها استفاده میشد.
اَرَج (ارَش): این واحد نیز مانند ذراع، بر پایه فاصله بین آرنج تا نوک انگشتان تعریف شده بود و در بسیاری از متون تاریخی به جای ذراع نیز به کار رفته است.
تمرین:
1) یک خروار چند مثقال است؟
2) اگر یک ذرع برابر با ۱۰۴ سانتیمتر باشد، یک فرسخ چند متر است؟
3) یک چارک (وزن) چند سیر است؟
4) وزن ۱۰ سیر از چند گندم تشکیل شده است؟
5) یک ذراع (ارَج) در حدود چند سانتیمتر است؟ با توجه به اینکه معمولاً طول آرنج تا نوک انگشتان یک فرد بالغ حدود ۴۵ سانتیمتر است.
منابع
"سیر و من: واحدهای وزن در ایران"، مقاله از دکتر محمدعلی اسلامی نُدوشن، منتشر شده در نشریه مطالعات ایرانی.
"اوزان و مقیاسهای قدیم در ایران"، کتاب نوشته حسین میرجعفری، انتشارات علمی و فرهنگی.
"فرهنگ فارسی معین"، دکتر محمد معین، انتشارات امیرکبیر.
کتاب "فرهنگ تاریخی سنجشها و ارزشها، جلد اول" از ابوالحسن دیانت، انتشارات نیما










